مرداد ۰۹، ۱۳۹۸

دوستانی بهتر از برگ درخت


«خسته و کوفته از سر کار برگشتم. تو لابی آپارتمان، کنار صندوق نامه‌ها یه پاکت قرمز دیدم. با خودم گفتم خوش به حال کسی که این نامه برای اونه... بعد که رفتم جلو، اسم خودمو رو پاکت دیدم. نمی‌دونی چه حالی داشت... بعد توی آسانسور که بازش کردم این برگ از لاش افتاد بیرون ...»

حتی اگر برای چند ثانیه کوتاه هم که باشد، بهترین چیزی که آدم می‌شنود همین است که بداند دوستش را ولو برای چند لحظه گذرا از ته دل خوشحال کرده است. همین شنیدن صدای پر ذوق و هیجان.

به بهانه‌ی کریسمس، امسال برای دوستانم همراه کارت تبریک، برگ سبز و زردی هم فرستادم. برگ افرای معروف کانادا. کشور پهناور کانادا، با میلیون‌ها دریاچه و میلیاردها درخت و حداکثر چهارصد سال قدمت تاریخی، چیزی بهتر از این ندارد. باور ‌کنید. من همیشه چیزهای دیگری سوغات برده‌ام: شکلات، عطر، لباس‌های جور واجور، اسباب بازی ... هیچکدام‌شان به اندازه برگ‌هایی که از زیر درخت‌ها جمع کردم باعث خوشحالی کسی نشده بود. فرقی نمی‌کرد گیرنده کجای دنیا باشد. دوستان ساکن ونکوور– که هر روز پاییز از روی خش خش برگها می‌گذرند– همان قدر از دریافت برگ‌ها ذوق کردند که دوستان ساکن تهران و رشت و سن خوزه.

می‌خواستم برایشان کاغذ فرستاده باشم. هنوز هم فکر می‌کنم مقدس ترین اختراع بشر کاغذ است.  اگر می‌شد و می‌توانستم، دلم می‌خواست یک کمی از ''همین حالا'' ی خودم را برایشان بفرستم. این ارسال الکترونیکی عکس و ویدیو و صوت و پیغام‌ عالی است، ولی لمس را کم دارد. ''همین حالا''، حال و هوای درست همین لحظه‌ای ست که به یادشان هستم. بهتر از برگ درخت چه چیزی می‌شود فرستاد تا آن سر دنیا؟ یک تکه از هوا، یک تکه از خاک، یک لحظه درنگ در اکنونِ زندگی، فشرده شده در ظرافت برگ پاییزی. برگی که من بر‌می‌دارم و تو لمس می‌کنی. ارتباط و واصل شدن تو به لحظه‌ای که من زندگی‌‌اش کرده‌ام. انگار دست هم را یک آن کوتاه فشرده باشیم. یا اینکه محبتم را به تو فوت کرده باشم. چه معجونی در معجزه یک برگ ما را به هم وصل می‌کند؟

نتیجه‌اش برای من، دریافت کلی محبت و شادی بود در قالب پیغام صوتی،  و عکس‌ و داستان‌. این فسقلی که توی عکس می‌بینید، به دوستانش با افتخار گفته ''برای من از تورونتو برگ فرستادن''. برگش را گذاشته توی قاب عکس.


امروز روز جهانی ''دوستی'' بود. یاد این عکس‌ها افتادم و محبت و یکرنگی دوستانِ جایگزین ناپذیر. دوستانی، بهتر از برگ درخت.













۲ نظر:

  1. من هم برگ می خوام
    فکرش را بکن آدم یک هوا ذوق می کند
    عاشق آن جوجه ام که گفته برای من از تورونتو برگ فرستادن

    پاسخحذف
  2. آدرست را بفرست گلدی جانم. با کمال میل :)

    پاسخحذف