مهر ۰۱، ۱۳۹۵

تعطیلات تابستان بچه ها در کانادا

دوستم پرسیده بود تابستان که سر کار میروی بچه ها را کجا میگذاری؟ 
گفته بودم جواب کوتاه سامر کمپ است  یا همان اردوی تابستانی(1).
و اما جواب مفصل را الان می نویسم در حد بظاعتم. 

مهد کودک ها در تورونتو - و به گمانم بیشترجاها در آمریکای شمالی-  بچه های تا سن پیش دبستانی را قبول میکنند. فرقی هم ندارد، زمستان و تابستان.
برای بچه های بزرگتر که مدرسه رو هستند یعنی پیش دبستانی به بالا (که در کانادا از چهار سالگی شروع میشود) مهد کودک ها در طول سال تحصیلی فقط برنامه های قبل از زنگ مدرسه و بعد از زنگ مدرسه (2) دارند. به این معنی که پدر و مادرهای شاغل، بسته به ساعات کاری شان، بچه را مثلا ساعت هفت و نیم صبح (قبل از باز شدن مدرسه) می گذارند مهد کودک و میروند دنبال کارشان. مدارس معمولا از ساعت ۸:۳۰ صبح تا ۳ بعد از ظهر است. معلم های مهد، خودشان وقتی مدرسه باز شد، بچه ها را می برند به کلاس درس شان. همینطور بعد از تعطیل شدن مدرسه، معلم های مهد، بچه ها را از کلاس شان تحویل میگیرند و می برند مهد تا مثلا ساعت پنج و نیم عصر که والدین از سر کار میایند دنبال بچه هاشان.  این میشود سرویس بعد از تعطیل شدن مدرسه یا افتر آورز(2). برای همین این مهد کودک ها معمولا داخل خود مدرسه ها هستند. اینجا مدارس از نظر مساحتی بسیار بزرگ است. مثلا هفتصد تا دانش آموز دارد از مقطع پیش دبستانی تا کلاس هفتم. کتابخانه و زمین ورزش هر مدرسه به بزرگی سالن کتابخانه یا سالن ورزش بعضی دانشگاه ها در ایران است. و طبیعتا در کنار این مجموعه عظیم، قسمتی هم به مهد کودک یا دِیکِر(3) اختصاص داده شده است. معمولا دِیکِر برای بچه های حداکثر تا یازده- دوازده ساله برنامه دارد. چون مطابق قانونِ (نانوشته ای) در کانادا بچه زیر دوازده سال را نمیشود در خانه تنها گذاشت. در نزدیکی هر مدرسه دِیکِرهای دیگری هم هستند که معمولا انتخاب دوم خانواده هاست اگر ثبت نام دِیکِر مدرسه را از دست داده باشند.
و اما در تابستان که مدارس تعطیل است، این دِیکِرها به صورت تمام وقت سرویس ارایه میدهند. فضای مدرسه ( شامل زمین های بازی، سالن ورزشی سرپوشیده، و زمین های فوتبال و بسکتبال حیاط مدرسه) را هم در اختیار دارند و کلا سعی بر این است که  از فضای مدرسه بهترین استفاده را ببرند. البته خدمات دِیکِر چه در تابستان و چه در زمستان رایگان نیست. دِیکِر تحت نظارت مدرسه و زیرمجموعه مدرسه دولتی  نیست. بلکه مدرسه فضایش را به بخش خصوصی اجاره میدهد و ازین راه بخشی از هزینه هایش را تامین میکند. هرچند، اکثر دِیکِرها با اینکه خصوصی هستند، سهمیه ای برای خانواده های کم درآمد دارند. از دولت سوبسید می گیرند واین بچه ها را رایگان ثبت نام میکنند.  
ثبت نام دِیکِرها در طول سال تحصیلی به صورت ماهانه است. یعنی برای یک سال ثبت نام می کنند و ماهیانه پول میگیرند. اگر بخواهید قرارداد را کنسل کنید باید دو هفته جلوتر (بعضی جاها یک ماه) نامه بدهید. در هر صورت هزینه آن ماه آخر را باید پرداخت کنید امااا در تابستان کل برنامه دِیکِر تغییر میکند به برنامه های هفتگی. چون معمولا خانواده ها در تابستان به مسافرت میروند، یا بچه ها یکی دو را هفته پیش پدربزگ و مادربزرگ می مانند، دِیکِر این امکان را به خانواده ها میدهد که بچه ها را هفتگی ثبت نام کنند. مثلا فقط هفته دوم جولای ویا سه هفته در آگوست. اما دلیل عمده این است که دِیکِرها در تابستان باید با سامرکمپ ها یا همان اردوهای تابستانی رقابت کنند که این مطلب اصلا به همین منظور نوشته شده.
یکی از موهباتی که در کانادا از آن برخورداریم - و آرزوی همه ما این است که روزی در کل ایران هم  برقرار شود- مراکزی به نام کامیونیتی سنتر(4) است  یا مرکز محله. هر محله ای برای خودش یک کامیونیتی سنتردارد. کامیونیتی سنتر یک مجموعه نسبتا عظیم فرهنگی/ورزشی است که معمولا استخر شنای سرپوشیده (هوای کانادا که میدونید هفت ماه سال زمستونیه)، سالن های ورزش، زمین بازی بچه ها شامل شن بازی و تاب و سرسره و آب بازی تابستونی، زمین های بازی فوتبال و والیبال، سالن اسکی روی یخ، و کتابخانه است. یک چیزی مثل استادیوم امجدیه (شیرودی) در تهران. فقط بسیاردوستانه تر و خانوادگی تر. حالا شاید چیزهای جدیدتر و بهترهم ساخته شده باشد اما اطلاعات من از ایران مال پانزده سال پیش است. کامیونیتی سنترها معمولا دولتی است. یک سری امکانات رایگان دارد مثلا پارک بازی بچه ها. زمین های ورزشی بیرون سالن وقتی که مسابقه یا کلاس نباشد. آب بازی بچه ها در فضای آزاد و کتابخانه. در کنار این چیزها، کلاسهای آموزشی هم برگزار میکند از کلاس شنای بچه ها و بزرگسالان گرفته تا کلاسهای یوگا و کامپیوتر زبان و کاریابی برای مهاجران. هزینه نگهداری تشکیلات کامیونیتی سنتر از قِبل این کلاسها تامین میشود. بعلاوه اینکه ازین فضا هم به بهترین نحو استفاده میکنند، مثلا  سالن های سرپوشیده را میشود برای مراسم تولد بچه ها به مدت چند ساعت اجاره کرد. کل این فضای کامیونیتی سنتر در تابستان برای کمپ های تابستانی مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. برای بچه های سه ساله برنامه دارند تا تین ایجرهای شانزده هفده ساله. 
برنامه ها معمولا هفتگی است و بر اساس گروه سنی دسته بندی شده است. اینجا تعطیلات تابستان کلا ۹ هفته است. هر سال قبل از بسته شدن مدارس دفترچه برنامه های کامیونیتی سنتر را میگیریم و ثبت نام شروع میشود. سعی میکنم عکس برنامه تابستانی امسالِ پسرک شش ساله ام را بگذارم. برنامه ریزی این کمپ های تابستانی خودش پروژه ایست! مثلا رادین امسال دو هفته فوتبال داشت، یک هفته بسکتبال، یک هفته کمپ دایناسور شناسی، بعلاوه هفته ای یک روز کلاس شنا. سال پیش یک هفته تاترهم داشت. ضمنا بعضی از همین برنامه های یک هفته ای را هم میشود نیمه روز یا تمام روز ثبت نام کرد. نیمه روزه ها از۹  صبح  تا ۱۲ ظهر هستند و کلاسهای تمام وقت از ۹ صبح تا ۴ بعد از ظهر. برای والدینی که بخواهند، همان گزینه های های نگهداری بچه ها قبل از ساعت شروع و بعد از ساعت اتمام(2) هم ارایه میشود. 
کمپ های تابستانی بسیار متنوع هستند. به غیر از کامیونیتی سنترها جاهای زیادی کمپ تابستانی ارایه میدهند از جمله موزه ها، گالری های هنری و باغ وحش ها و پارک های مراقبت شده. مثلا اردوی تابستانی باغ وحش تورونتو بسیار محبوب بچه هاست، به خصوص بچه های بزرگتر (بالای ۱۲ سال) که کمپ شبانه هم دارند و میتوانند یک هفته در اردوی تابستانه باغ وحش، شب ها را با دوستانشان در چادر بخوابند.
 

1. Summer camp
2. Before hours and after hours
3. Daycare
4. Community centre


کتابچه ی اردوهای تابستانی

برنامه هفتگی رادین - تابستان ۲۰۱۶












شهریور ۲۷، ۱۳۹۵

سه گانه ی من در مادرانگی

حدود دو سال پیش -که بیشتر می نوشتم- یک سه گانه ای در مورد مادربودن آماده کرده بودم که قسمت آخرش را منتشر نکردم. قسمت آخر ترجمه بود. متن اصلی را خیلی دوست داشتم ولی ترجمه ی خودم همان حس و حال را نداشت. دو سه روز پیش یه کم باهاش ور رفتم و منتشرش کردم - یعنی از توی قسمت چرکنویس درش آوردم.

دو سال پیش بچه ها خیلی کوچولوتر بودند. رایکا هنوز یکساله نشده بود و من با مادرانگی خیلی بیشتر از حالا مشغول بودم، صبح و شب، بی وقفه و بی مرخصی. دلم میخواست از ابعاد مختلفی که میشود به مادربودن نگاه کرد، از تغییرات مختلفی که مادرشدن در آدم، در زن، بوجود میاورد بنویسم. از زاویه دید خودم. از حاملگی به بعد، زن، زن میشود. زن حتی اگر یک آدم جدید نشود، یک بعد جدید پیدا میکند که اسمش را گذاشته ام بعد مادرانِگی. مادرانگی دلمشغولی های خودش را دارد و دلخوشی های خودش را که همه اش تجربه های جدید است. مثل اینکه آدم درون خودش یک هزارتوی جدید کشف کند. البته بقول نویسنده قسمت سه، "اگر خوش شانس باشد".

لینک این سه قسمت را اینجا میگذارم:

یک -  مادر بودن چه جوری است؟
دو-  مادر بودن، قداست و تابوها
سه -  بچه داشتن زندگی را ساده می‌کند

شهریور ۱۳، ۱۳۹۵

برایم پیغام داده که : دلم برات خیلی تنگ شده.مست هم نیستم.

بس که هر بار که پیغام دلتنگی فرستاده، پشت بندش پرسیده ام: مستی الان؟

چه سخت می گیرم به خودم و به همه ی نزدیکانم.