شهریور ۱۵، ۱۳۹۰

۱۰ سال مهاجرت

مهاجرت سخته خوب. خیلی‌ درد ناکه. یک جورایی آدم از خودش مهاجرت میکنه. از خودش دور می‌شه. یک وقتایی وقتی‌ که دردشو حس می‌کردم، یاد اون قطعه‌ی گم شده میفتادم که اینقدر سابیده شد و صیقل خورد که شد یک دایره کامل. اما الان حس می‌کنم که نه! اشتباه گرفتم. من اون دایره خوشگل کامل بودم که اینقدر به در و دیوار و آدمای عوضی‌ خوردم که شدم دندونه دار. اون هم دندونه‌های زشت و ناهمگون. پر از ترک شدم من.

آدما عوض میشن ولی‌ یک چیزایی توی وجود آدما هست که هیچ وقت عوض نمی‌شه. اینو خودم به میترا گفتم. خودم. همون موقع که حتا دیگه یک ذره امید و دلگرمی‌ برام نمونده بود. چه جور آدمیم من؟ خسته شدم از پوست کلفتم!

باید برم کتاب ۱۰۰ سال تنهائی‌ رو بخونم. حس می‌کنم که الان کتاب رو درک خواهم کرد. حس می‌کنم که می‌تونم ۱۰۰ سال تنهائی‌ رو حس کنم.

شهریور ۱۱، ۱۳۹۰

باپ

میگه "باپ ... باپ" یعنی‌ باز کن! این مثلا یعنی‌ اینکه کفشمو در بیار، یا اینکه این شکلاتو باز کن، یا اینکه این پسته رو برام نصف کن!

"نه" گفتن رو خوب بلده. تند و تند سرشو به چپ و راست تکون میده ،عین هندی‌ها اما به شیوهٔ سوپر بامزه، و میگه نه نه نه نه! -اینو می‌خوری؟ -نه! -بیا لباستو در بیارم. -نه! -اینجا میشینی‌؟ -نه!

صبح وقتی‌ که کلافم می‌کنه میگم بریم دَ دَ ... میدوه با خوشحالی‌ و داد می‌زنه دَ َ َ َ َ َ دَ

شب که وقت حمامش میرسه میگم بریم حموم. خیلی‌ حمام رو دوست داره. عاشق آب بازیه. میدوه میره طرف حموم و میگه "حم م م م حم م م م"

اسباب بازیشو فشار میده سیب میگه "اپل" ... تکرار می‌کنه عین خودش. میگه اپل ل ... خاله میتراش هی‌ میاد این سیبو فشار میده که بچه‌ام بگه اپل!

میگه "اَن ن ن" یعنی انگور ... میگه "جی‌ جه" یعنی‌ گوجه! اینا میوهای مورد علاقه شن. بهش که انگور میدی -یا موبایل که میدی که خیلی‌ دوست داره- با لبخند میگه "مِه مِه" یعنی‌ مرسی‌!

آواز هم می‌خونه با اون صدای گرم و نرم و نازش... بعضی‌ وقتا هم سخنرانی‌ می‌کنه یک بند!

آخ خ خ ... خوردنی ... فسقلی ... کدوم شعر بود که میگفت اگر میشد صدا را دید، چه گلهایی ... چه گلهایی که از باغ صدای تو به هر آواز میشد چید! *

اگر میشد صدا را ترسیم کرد ... توصیف کرد ...



*شفیعی کدکنی