وااای ... الان مامان شهین تلفن زد بهم گفت که تو چهار دست و پا راه رفتی ... چند بار هم تستت کرده ... بله .... راه افتادی :) کلی خوشحال شدم ... از این به بعد دیگه توی daycare گلیم خودتو از آب میکشی بیرون .... yuhoooooooo :)
نمی دونم چیزی که من از این جمله درک کردم همون حس تو بود یا نه. ولی همیشه وقتی به بچه های کوچیک که توان انجام دادن کارهاشون رو هنوز پیدا نکردن فکر میکردم، تصویری از آدمی بالغ ولی ناتوان که نیاز به کمک دیگران داره تو ذهنم میومد و اینکه اونها واقعا امانت هایی هستند و شاید این حس دقیقا وقتی به سراغم اومد که می دیدم تو با تمام وجودت سعی در کشف علایم و زبان مخصوص به رادین میکردی که ظلمی در حقش نشه :) و واسه همین یهو حس کردم که آره تو مهد کودک هر چه توانایی هاش بیشتر بشه، بیشتر می تونه از خودش محافظت کنه و تو خیالت راحت تره که بهش ظلمی نمیشه :)
آخیییییییی، مبارکه مبارک :) توی daycare گلیم خودتو از آب می کشی. خنجری به قلبم زد این جمله آخر.
پاسخحذفchera Azin joonam? hese mano dark kardi?
پاسخحذفنمی دونم چیزی که من از این جمله درک کردم همون حس تو بود یا نه. ولی همیشه وقتی به بچه های کوچیک که توان انجام دادن کارهاشون رو هنوز پیدا نکردن فکر میکردم، تصویری از آدمی بالغ ولی ناتوان که نیاز به کمک دیگران داره تو ذهنم میومد و اینکه اونها واقعا امانت هایی هستند و شاید این حس دقیقا وقتی به سراغم اومد که می دیدم تو با تمام وجودت سعی در کشف علایم و زبان مخصوص به رادین میکردی که ظلمی در حقش نشه :) و واسه همین یهو حس کردم که آره تو مهد کودک هر چه توانایی هاش بیشتر بشه، بیشتر می تونه از خودش محافظت کنه و تو خیالت راحت تره که بهش ظلمی نمیشه :)
پاسخحذفمبارکه مبارکه مبارکه
پاسخحذف